جدول جو
جدول جو

معنی تلم پاس - جستجوی لغت در جدول جو

تلم پاس
تلم پاس
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَسُ)
تلخ زبان. تلخ گفتار. (آنندراج). کسی که جواب زشت و تلخ میدهد. (ناظم الاطباء) :
گل کشمیریان شمشاد خلخ
بت شیرین سواد تلخ پاسخ.
زلالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ یَ)
که تخم پاشد. که تخم افشاند. تخم پاشنده. تخم افشان
لغت نامه دهخدا
چوب نوک تیز و کوتاهی که در زمین فرو کنند تا نشای کاهو و گوجه
فرهنگ گویش مازندرانی
تفکیک و جداسازی دو مزرعه و باغ یا ملک به وسیله ی ایجاد مرز
فرهنگ گویش مازندرانی
چهار پایه ای میز مانند که دوغ غلیظ شده را بر روی آن پهن کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
چاله ای که در حوالی تلم تعبیه کنند تا آب دوغ و زایدات در آن
فرهنگ گویش مازندرانی
سلفگیاهی شبیه اسفناج است، گیاهی دارویی که آن را با دست
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی شبیه اسفناج که در آش ریزند، گیاه سلف
فرهنگ گویش مازندرانی
گوساله ی ماده
فرهنگ گویش مازندرانی
پره ی دسته ی چوبی کندو که با آن ماست را به دوغ تبدیل کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب پا که نوعی پرنده است
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای افتادن، سکندری، با سر به زمین افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی